22 ماهگی کارن
عزیزم بالاخره راضی شدی مارو بوس کنی
دیگه بغل غریبه ها نمیری
خاطره ها یادت میمونه
قربون اون حرف زدنت بشم وقتی به سوسک باترس میگی سوس میخوام بخورمت
بریم=بییم یک دو سه=ا, او ا, تخم مرغ=او او او اریسا=ادیسا باباجون=بااو
تلتکست=تتس
کارن جونم ازت غافل میشم میبینم رفتی بالای تختت که از زمین یک ونیم مترفاصله داره نشستی
خودت میری روی صندلی اشپزخونه میشینی
سیم برقو به پریز میزنی میری کنار پنجره میشینی که وقتی میبینم قلبم میریزه
خیرسرم شب احیا بردمت مصلی این قدر اذیتم کردی که حد نداشت میرفتی به تایر ماشین ها
لگد میزدی صدای دزد گیرشونو در می اوردی
راهتو میکشیدی میرفتی انگار نه انگار که گم میشی
خوراکی های بچه هارو میگرفتی وفرار میکردی یه گوشه میخوردی
رو مردم سنگ پرت میکردی
قربونه پسر نازم بشم که 2روز مونده که ماهت تموم شه کلمه هارو میگی
نسیم=مسیم 3کلمه پشت سرهم میگی باز شو قند نیست
یک دندون اسیاب در اوردی