5ماهگی کارن
قندعسلم خیلی شکمویی
وقتی گشنت میشه میگی بوووو
وقتی هم که بهت غذا میدیم دیگه ول کن نیستی همش گریه
میکنی که دوباره به من غذابدیدچشمت به قاشق که کی دوباره تو دهنت میره
حریره بادام باموز_سوپ جو_لعاب برنج_سیب زمینی_لیموشیرین خلاصه
هرچی بهت بدم میخوری
منتظری کی از راه میرسه تاتو رو بغل کنه اگه بغلت نکنیم غوغامیکنی
شبا12شب میخوابی 12ظهربیدارمیشی البته هر2ساعت واسه شیر خوردن تو خواب نق میزنی
البته ظهرهاهم 4_3ساعت میخوابی کلا خوش خوابی
عزیزم 5ماه و2روزت بود که گذاشتمت تو روروئک اولش برات تازگی داشت دوروبرتو نگاه میکردی
بعد اندازه 2متر حرکت کردی فرداش که بهت غذارو نشون میدادم کلی ذوق میکردی
تند تند حرکت میکردی تا بتونی سیب زمینی ها روبخوری خلاصه به خاطر
غذا روروئک سواری رو هم یادگرفتی
کارن جونم از ٥ماه و٨روزگیت جیغ زدن یاد گرفتی که حتی همه همسایه هاهم صداتو
میشنوند اگه کاری که باب میلته انجام ندیم چشماتو میبندی وفقط جیغ میزنی
پتوتو برمیداری باروروئکت میری جلوی در اینقدربه در میکوبی که منو ببرید بیرون
عزیزم عاشق بیرونی
میری به بخاری _جاروبرقی_میزومیزتلویزیون دست میزنی وجلوی بوفه می ایستی وخودتو
توآینه نگاه میکنی خلاصه شیطونی شدی واسه خودت
از٥ماه ونیم به بعددیگه غلت زدن وکامل یادگرفتی و به شکم میخوابی
هروقت گریه میکنی الکی سرفه میکنی تا میگیم آخ دوباره تکرار میکنی
نمیدونم به چی حساسیت پیداکردی هرجاتوناخن میکشی کهیرمیزنه
١١ اسفنداولین باری بودکه باکالسکه بردمت بیرون
نیم ساعت به زور
بیدارموندی بعدتااخر خواب بودی
لثت جای دندونات ورم کرده سفیدم شده خیلی بی تابی میکنی خدا میدونه
کی دندونت در میاد
امروز١٣٩٠/١٢/١٣ بوس میکنی البته چندروزپیشم این کارو میکردی ولی من متوجه نمیشدم
امروز که ازخواب بیدارشدی این کاروانجام دادی بعدهردفعه که گفتم مامانوبوس کن
این کارومیکردی
پستونکتو هرجا ببینی برمیداری میزاری تو دهنت
عزیزم ٣روز مونده به ٦ماهگیت که بازبونت صدادرمیاری بووو که میگی تمام آب دهنتو
میریزی بیرون
٢روزمونده به ٦ماهگیت از جلوغلت میزنی به پشتت